جدول جو
جدول جو

معنی ابن الانس - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الانس(اِ نُلْ اُ)
دوست گزیده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُنْ نی)
ابن القنی، یکی از محدثان است. (منتهی الارب). محدثان در تاریخ اسلام نه تنها ناقلان حدیث بودند بلکه با دقت علمی، فنی و تاریخی که در تحلیل روایات داشتند، به طور مؤثری در تصحیح، تطبیق و پالایش احادیث نقش آفرینی کردند. آن ها به بررسی دقیق راویان، تحلیل متون روایات و مقایسه با سایر منابع معتبر پرداخته و به دین اسلام کمک کردند تا منابع دینی اش بدون هیچ گونه تحریف به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ عِ نَ)
می. باده. شراب. بنت العنب. دختر رز
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ حَ سَ)
کنیت اسدی محمد بن عبدالله بن صالح
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اِ هََ)
روشنائی آفتاب. ضحی الشمس. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ اَ)
غریب. مسافر.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ نِ)
فخرالدین ابوالفرج ناظرالدوله عبدالرحمن بن عبدالرزاق. شاعر و ادیب. او را دیوان انشائی است که پسر او مجدالدین فضل الله گرد کرد و نیز دیوان اشعاری و ارجوزه ای. و او وزارت دمشق داشته و به سال 794 هجری قمری درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قَ نِ)
ابویعلی حمزه بن اسد تمیمی، از خاندانی معروف به دمشق. مورخ معروف. تتمۀ تاریخ هلال صابی از 448 تا 555 ه. ق. از اوست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قَ قِ)
ابوالفتوح نصرالله بن عبدالله بن مخلوف بن علی بن عبدالقوی بن قلاقس اللخمی الازهری الاسکندری، ملقب به القاضی الاعز، شاعر مشهور عرب. او صحبت شیخ حافظ ابوطاهر احمد بن محمد سلفی را دریافته و از وی فوائد جمّه گرفته است. و وی را در حق ابوطاهر مدایحی غرّاست که در دیوان او مسطور است. او بسفر بسیار رغبت داشت و در اواخر عمر به یمن شد و وزیر صاحب بلاد یمن را مدیحه گفت و صلات جزیله یافت و از اینرو توانگر گشت و بکشتی نشست و در جزیره ناموس (؟) نزدیک دهلک در سال 560 ه. ق. کشتی او بشکست و تهیدست و عریان نزد وزیربازگشت و قصیده ای که مطلع آن بیت ذیل است بخواند:
صدرنا و قد نادی السماح بنا ردوا
فعدنا الی مغناک والعود احمد.
و در 563 بصقلیه رفت و قائد ابوالقاسم بن حجر را مدح گفت و کتابی به نام الزهرالباسم فی اوصاف ابی القاسم به نام او کرد و این کتابی بس نفیس است. مولد او در سال 532 به اسکندریه و وفات در عیذاب به سنۀ 567 است. قلاقس جمع قلقاس و قلقاس گیاهی است طبی و آنرا دخف و سیسارون نیز گویند
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اِ)
ابوالبرکات محمد بن احمد بن ایاس زین الدین الناصری. در سال 852 ه. ق. متولد شده و تا 928 زنده بوده است. خانوادۀ او اصلاً چرکسی و ایاس فخری جد پدر او مملوک بود وببرقوق یکی از سلاطین مملوک مصر فروخته شد. ابن ایاس در دربار ممالیک با بسیاری از ارباب مناصب و درباریان خویشاوندی یا خلطه داشت و از اینرو انقراض حکومت ممالیک را بتفصیل و دقت نوشته است و در کتاب موسوم به بدایع الزهور فی وقایع الدهور تاریخ مصر را تا پایان پادشاهان ایوبی باختصار و از سلطنت قایتبای با شرح و تفصیل جزئیات ذکر کرده است. و باز او راست: نشق الازهار فی عجایب الاقطار. نزههالامم فی العجایب و الحکم
لغت نامه دهخدا